مدیریت اعتبار در ارتباطات برند
هرگاه از مدیریت سخنان به میان میآید، در کنار آن، کلمه اندازهگیری مینشیند. مدیریت بدون اندازهگیری نمیتواند نتیجهبخش باشد و زمانی که از اندازهگیری صحبت میشود، باید کنترل را نیز در نظر گرفت. افراد قبل از اینکه به اندازهگیری چیزی بپردازند، لازم است که به این مسئله فکر کنند، زمانی که اندازههای واقعی حاصل شدند، چطور میتوان کنترل آنها را در دست گرفت. بهعنوانمثال زمانی که افراد قصد کنترل یک ماشین را دارند، در ابتدا لازم است که بدانند این ماشین در چه سرعتی قرار دارد، آیا میخواهند سرعت آن را کم و یا زیاد نمایند؟! تا چیزی را که نتوان اندازهگیری کرد، نمیتوان آن را مدیریت کرد!
ما در تجارتمان چهچیزی را باید اندازهگیری کنیم؟ شروع هر رابطهای در زندگی و تجارت بر اساس اعتماد است و آن اعتماد خود بر پایه وعدهها و قولها شکل میگیرد. زمانی که تجارت خود را راهاندازی میکنید و برند خود را شکل میدهید، باید به این نکته توجه کنید که لازمهی ساخت برند این است که چه قول و وعدهای را به مخاطبان و مشتریان خود میدهید و مشتریان بهواسطهی خریدی که انجام میدهند و در ازای اعتمادی که به غیر از پول و زمان هزینه میکنند، چه چیزی را بهدست میآورند. هر چه قدر قولها و وعدههایی که افراد توسط منابع سازمان به مشتریان میدهند، در طول ادامه همکاری و همراهی آنها با مشتریان خود، حفظ شود، این مسئله منجر به ایجاد اعتبار برای برند و تجارت این افراد خواهد شد. این اعتبار است که یک باور را میسازد و مشتریان بر اساس باورهای خود پیام یک سازمان را میپذیرند و یا آن را رد میکنند.
اعتبار یک سازمان حافظه زنده اقدامات انجام شده آن سازمان در ذهن مخاطبان و مشتریان است.این حافظه میتواند بر روی نگرش و نیت افراد تاثیر گذارد.
اعتبار یکی از ارکان چهارگانه درآمد است، در دنیا چهار چیز به عنوان درآمد در نظر گرفته می شوند. اگر سازمان برای ارائه محصول یا خدمت به مشتریان خود، منابعی را مصرف میکند، لازم است که در ازای آن چهار چیز را به دست آورد که این چهار چیز، پول، اعتبار، تجربه و حس رضایت و یا اصطلاحا شادی است که در سازمان و مشتریان سازمان ایجاد می شود. نکته قابل توجه این است که اعتبار از یک طرف، خود درآمد است. اما از طرف دیگر، همین اعتبار می تواند یک منبع ایجاد ارزش و همچنین یک سرمایه نیز باشد. اعتبار با شهرت فرق می کند. اعتبار برند را می سازد، اما شهرت تنها مارک و نام تجاری را ایجاد می نماید. افراد در درجه ی اول؛ به منظور کسب اعتبار؛ از یک سازمان خرید می کنند، هدف هر فردی از انجام فعالیت خرید، کسب اعتبار برای خود؛ به منظور بهتر دیده شدن و کمتر مورد سوال قرار گرفتن است.
در دنیای امروز افراد تنها کالاها، محصولات و خدمات ایجاد شده توسط یک سازمان را خریداری نمی کنند، بلکه اعتباری را که از آن سازمان به دست می آورند، می خرند.
آیا آن محصول، خدمات و کالای آن سازمان ها، توانسته است که به آن قول و وعده ی اولیه ای که به مشتریان خود داده است، عمل کند؟! این معیاری مشخص برای اندازهگیری میزان اعتبار سازمان و مقدمه اعتبار برند است.
دیدگاهتان را بنویسید